تاریخچه جوایز کیفیت در ایران
مقایسه مدل ها نشان می دهد که مدل دمینگ ، پایه اصلی مدل ها و مطرح کننده اصلی ایده های اولیه در این مورد بوده است. مدل های بالدریج و EFQM همه به مرور در حال همگرا شدن هستند. در ویرایش های اخیر ، میزان شباهت های اصولی این دو مدل ، در خور توجه بوده است. البته مدل جایزه دمینگ با مدل های تعالی سازمانی بالدریج و EFQM ، تفاوت های اساسی دارد و شاید نتوان آن را به عنوان یک مدل تعالی سازمانی محسوب کرد ، زیرا نگاه مدل دمینگ بیشتر به فرآیندهای درون سازمان بوده و توجه آن به نتایج سازمان محدود است. همچنین در مدل دمینگ ، نگاه سیستماتیک به سازمان ضعیف است. اما مدل های بالدریج و EFQM با ارایه یک رویکرد سیستماتیک ، معیارهای خود را در یک چارچوب سیستمی ترسیم کرده و نحوه ارتباط بین معیارها را در این چارچوب مشخص می کنند. این موضوع به فهم نظام مند این مدل ها و نحوه ارتباط و تعامل بین اجزا و دینامیک مدل کمک می کند ، در حالی که در مدل دمینگ این چارچوب ارایه نشده است.
مطالعه تطبیقی انجام شده در مورد مدل های سرآمدی ، به نتایج ذیل منتهی شده است :
کشورهایی که به طور کامل یکی از دو مدل بالدریج و EFQM را پذیرفته اند ، بیشترین تعداد را دارند. در این میان ، مدل EFQM از بیشترین اقبال برخوردار است. دیدگاه سیستماتیک قوی و نتیجه گرایی منطقی این مدل علت این مسأله میباشد.
هیچ کشوری مدل دمینگ را به طور کامل نپذیرفته است. مسایلی مانند نبود نگاه سیستمی به کیفیت ، فقدان منابع اطلاعاتی کافی درباره معیارها ، چک لیست ها ،ممیزی در این مدل و نتیجه گزایی ضعیف آن ، می توانند علل این بی اقبالی باشند. به همین دلیل ، مدل معیارهای مدل دمینگ تنها مورد توجه چهار کشور رو به توسعه، تایوان ، سنگاپور ، مالزی و اسراییل قرار گرفته است. شاید شباهت نسبی بعضی شرایط و مقتضیات این کشورها با شرایط و مقتضیات ژاپن در دهه ۶۰ میلادی ، در این مسأله بی تأثیر نباشد. سه کشور هند ، برزیل و ویتنام ، با اعمال تغییراتی مدل بالدریج را مدل خود قرار داده اند و به نظر می رسد می کوشد به جایگاهی نایل گردند که این مدل را به عنوان مدل نهایی خود برگزینند.
در این راستا ، به نظر می رسد مدل مناسب برای ایجاد سرآمدی در عملکرد بنگاه های صنعتی ایران ، به دلیل یکسان شدن شرایط رقابت و تأثیرات جهانی شدن ، با مدل های معروف در این مورد ، تفاوت های ساختاری نخواهد داشت. البته احتمالاً نیاز است متناسب با اولویت ها و شرایط فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی ایران ، مدلی طراحی شود که دارای ویژگی های خاص خود باشد ، اگرچه می توان ساختار یکی از مدل های سرآمدی را حفظ کرد. اما با توجه به دلایلی چون میزان تجارت ایران با اروپا ، وجود مشکلات سیاسی در روابط با آمریکا ، امکان آموزش های مرتبط توسط بنیاد EFQM ، نبود مستندات کافی برای مدل دمینگ و محدود بودن کشورهای بکار گیرنده آن ، سطوح مختلف کشورهای بکار گیرنده مدل EFQM از دیدگاه صنعتی و امکان الگوبرداری ، به نظر می رسد مدل EFQM الگوی مناسبی برای مدل سرآمدی در ایران باشد.
مدل تعالی سازمانی زمانی مطرح شد که در جهان بیش از ۷۰ مدل سرآمدی ملی و ۹۰ جایزه کیفیت وجود داشت. از سال ۱۳۸۰ برخی نهادها و انجمنهای فعال در زمینه کیفیت در کشور تلاشهایی را برای تدوین مبنایی جهت اعطای جایزه به سازمانهای فعال و پیشرو در کیفیت مشابه آنچه در کشورهای دیگر اجرا می شد ، آغاز نمودند که در نهایت پس از بحث و بررسی فراوان و با لحاظ شاخصهای فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی ، مدل تعالی سازمانی EFQM بعنوان مبنای تدوین جایزه در ایران برگزیده و مقدمات تولد ۲ جایزه ، فراهم گشت. یکی جایزه ملی کیفیت که توسط موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران و دیگری جایزه ملی بهره وری و تعالی سازمانی که از طریق موسسه مطالعات و بهره وری و نیروی انسانی ، به سازمانهای واجد شرایط اعطاء می گشت. هم اکنون با توجه به مذاکرات مثبت مسئولین برگزار کننده ۲ جایزه ، مقرر شد از سال ۱۳۸۶ ، مبنای اعطای جایزه اول ، کیفیت محصول و خدمت سازمانها باشد و جایزه دوم (جایزه ملی بهره وری و تعالی سازمانی) بدون تغییر مسیر قبلی خود را بپیماید.(طالبی سعید،۱۳۸۲)
متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید: